همه عباد تو اند و از كلمۀ تو از عدم بهوجود آمدند و مُعتَرِفَند بر فقر خود و غنای تو و جهلِ خود و عِلمِ تو و ضَعفِ خود و اقتدارِ تو و عجزِ خود و سلطانِ تو. ای كريم ما را از اَمطارِ سماءِ رحمتت محروم منما و از امواجِ بحرِ كَرَمَت منع مكن. اين نهالهای وجود بهيدِ عنايت تو غرس شده حال وقت ترقّی و نموّ است و منتظر نيسان عنايت تو و ربيع مَكرُمَت تو بوده و هست، از آب "وَ مِن اَلماءِ كُلُّ شَیءٍ حَيّ" ما را منع منما. آثارِ كَرَمَت از قبل در دانی و قاصی و مطيع و عاصی مشاهده شد و حال موجود و مشهود. پس بهبرهان ثابت شد كَرَمت محدود نبوده و عَفوت توقّف نكرده و جودت از موجودات منع نشده. در هر حال آثار فضل بی منتهايت بهابصار عدل و انصاف مشاهده شده و ميشود. نزدِ بَحرِ غُفران، عِصيانِ اين عباد مذكور نه و در عرصۀِ ثروت و غَنا فقرِ و احتياجِ اين عباد را مقداری نه. از بدايعِ عَطايت ميطلبيم و دستِ رجا بهبارگاه عظمتت بلند نمودهايم. ای غفّار، از ما بهجودت درگذر و ای ستّار، بهكَرَمَت سَتر نما و ای فضّال، فَضلَت را باز مَدار. مُجرميم ولكن از توايم محروم منما. بعيديم ولكن بِساطِ قُربت را آمِل و سائليم، ما را منع مكن. توئی راهنما و صاحب عطا. لا اِلهَ اِلاأَنتَ رَبُّ العَرشِ وَ الثَّری وَ مالِكُ الآخِرَةِ وَ الاُولی.
-حضرت بهاء اللههر آگاهی بر يكتائيت گُواهی داده. توئی آن توانائی كه جودت وجود را موجود فرمود و خطای عباد عطايت را باز نداشت. ای كريم از مَطلعِ نورت مُنَوَّر نما و از مشرقِ غَنايت ثروت حقيقی بخش. توئی بخشنده و توانا.
-حضرت بهاء اللهبهچه لسان تو را شكر نمايم؟ غافل بودم آگاهم فرمودی، مُعرض بودم بر اِقبال تأييد نمودی، مُرده بودم از آبِ حيات زندگی بخشيدی، پژمرده بودم از كوثرِ بيان كه از قلمِ رحمن جاری شده تازگی عطا كردی. پروردگارا، وجودِ كُلّ از جودت موجود، از بحرِ كَرَمَت محروم مفرما و از دريایِ رحمتت منع مكن. در هر حال توفيق و تأييد ميطلبم و از سماءِ فضل بخششِ قديمت را سائلم. توئی مالِكِ عطا و سُلطان ملكوتِ بقا.
-حضرت بهاء اللهای پروردگار، اين گنهکار شرمسار است و گرفتارِ هواجِسِ اين خاکدانِ تاريک و تار. ای محبوبِ مهربان، از نفس و هوی بيزار کن و گرفتار محبّت خويش فرما تا از خود بگذرم، روی تو جويم خوی تو خواهم راه تو پويم، از هر قيدی آزاد شوم و از هر غمی و بلائی دلشاد گردم. توئی بخشنده و دهنده و مهربان.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، هر چند گنهکارم ولی به بخششت اميدوار، مستمندم و فقير، توئی ارجمند و مُجير، دردمندم و حقير، تـوئـی درمانِ هر عليل و اسير. خداوندا، تأييدی بخش و توفيقی احسان فرما تا به خدمت کوشم و رداء موهبت پوشم و سَلسَبيلِ عنايت نوشم والبهاء عليک.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، به جنودِ مَلأ اَعلی نصرت نما و به جيوشِ ملائکه محبّت و صفا اعانت کن نَغَماتِ قدس بفرست و مَحافِلِ اُنس مُعطّر نما، فيضِ قديم مَبذول دار و فوزِ عظيم شايان نما، نورِ حقيقت جلوه ده ديدۀ اهلِ بَصيرت روشن کن، آهنگِ مَلکوت ابهی بهگوش رسان و هر دلتنگِ عالمِ اَدنی را خوشوقت کن، ابرِ رحمت بفرست، بارانِ مُوهبت بِبار، چمنِ هدايت بيارا، رياحينِ مَعانی اَنبات کن و سُلطانِ گُل را تاجِ موهبت بر سر نه و بلبلانِ روحانی را به غزلخوانی بخوان و حقايق و معانی تعليم ده. توئی پروردگار توئی کردگار توئی مجلّی طُور در کشورِ انوار.
-حضرت عبدالبهاءای دلبر مهـربـان، يـاران را مُـونسِ دل و جـان بـاش، در هـر دمی از بحـرِ الطاف شبنمـی بفـرست و در هــر نفسی بـادۀ تـازهای بنـوشان و می پـرست بگـردان تـا جـامِ صهبـای الهـی به دست گيـرنـد و طـالبان را سرمست کنند و عـاشقان را نشئۀ بـادۀ اَلَست بخشند.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگارِ بی انباز، آن ابرار را در ظلّ عنايتت پرورش ده و آن احرار را از جميع قيودات آزاد فرما، در هر دَمی شبنمی از رشحاتِ ابرِ عنايت عطا فرما و در هر نَفَسی نَفحۀِ مشکين نَفَسی بر مشامشان عرضه دار تا به جان و دل به محبّتت روح و ريحان يابند و مانند نارِ مُوقده در نهايتِ التهاب به آتشِ عشقت افروزند. توئی مقتدر و توانا و توئی کريم و رحيم و بينا.
-حضرت عبدالبهاءای پاک يزدان من، اين ياران با وفا مفتون روی تو اند و مجنونِ موی تو و سر گشتۀ کوی تو و تشنۀ جویِ تو، نظرِ عنايتی فرما و موهبتی مبذول دار که هر دم روحی جديد يابند و حياتی بديع خواهند، به وصايا و نصائح تو پردازند و درس عشق و محبّت بياموزند و به موجبِ تعاليمِ رحمانی روش و سلوک نمايند. ای خدای مهربان، اين بندگان از بيوفايان جفا ديدند و در هر روزی بلائی کشيدند و تحمّلِ مشقّتهای بی پايان نمودند و صبر و تحمّل کردند و زبان به شکرانه گشودند و از شدّتِ محبّت گريستند و خنديدند و در نهايتِ سرور و بشاشت آتشِ ظلم و ستم را گلزار و گلشن يافتند، چون غنچه شکفتند و مانند گُل جلوه نمودند. ای خداوندِ يکتا، اين نفوسِ مطمئنّه را جامِ عطا بخش و اين قلوبِ راضيۀ مرضيّه را نشئۀ صهباء احسان کن تا يادِ کمال و جمالت باده گردد و به نغمه و ترانه پردازند و سامعين را فرح و وله بخشند و طالبان را به جذب و طرب آرند، جامِ عشق به دور آرند و بادۀ سُرور و شادمانی ابدی بنوشند و بنوشانند. خدايا اين مستمندان را توانگَر فرما و اين مظلومان را ارجمند کن و اين سرگشتگان را سر و سامانی ده و اين مَحزونان را سُرور ابدی بخش. توئی مقتدر و توانا و توئی بخشنده و مهربان.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، اين ابرار را از ملکوت اسرار پی در پی تأييد و توفيق فرست و بر هر خير موفّق فرما زيرا سزاوار هر عنايتند و لايق هر موهبت وعليهم البهاء الابهی.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، اين گنهکار را بيدار کن، هوشيار نما و از هستی خويش بيزار کن، نورانيّت آسمانی بخش نَفَسِ رحمانی بِدَم، زيوَرِ عالمِ انسانی نما، راحتِ وجدانی ده، قوّتِ ربّانی عطا فرما. توئی دهنده و بخشنده و مهربان و توئی مقتدر و توانا.
-حضرت عبدالبهاءای رحمن ای رحيم، دلی چون مرآتِ لطيفِ صافی عطا کن تا به انوارِ محبّتت روشن و منير گردد و به الهامات روحانيّه و معنويّه مُلهم فرما تا عالمِ وجود را چون بهشتِ برين نمايد.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، بيچارگانيم چاره فرما، بی سر و سامانيم پناهی بخش، پراکندهايم مجتمع فرما به گلۀ خويش پيوسته کن، بی نصيبانيم بهره و نصيب بخش، تشنگانيم بـه چشمۀ حيات دلالت کن، ضعيفانيم قـوّتــی ده تـا بـه نصرت امرت بـر خيزيم و در سبيل هدايتت جانفشانی کنيم.
-حضرت عبدالبهاءای پاک يزدان من و خداوندِ مهربان من، قوّتی ده که تا مقاومت غوائلِ بسيطِ زمين نمائيم و قدرتی بخش که چون بَحرِ مُحيط موج بر ساحلِ شرق و غرب زنيم.
-حضرت عبدالبهاءرحمانا رحيما کريما، شرق و غرب از انوار مَشرق جمال مُنَوّر است و مشام روحانيان از نَفَحاتِ قُدست مُعطّر. خداوندا، بندگان را در ظِلّ عنايت پناه ده، نادانان را بر اسرارِ حقيقت آگاه کن، بيچارگان را مَلجأی بخش و آوارگان را سر و سامانی ده، دلهای شکسته را مسرور کن و مرغانِ بال شکسته را پرواز ده، تشنگان را از سَلسَبيلِ عنايت بنوشان و فقيران را از گنجِ ملکوت مُستغنی فرما، طفلان را در مهدِ عنايت پرورش ده تا به بلوغ برسند، مريضان را به درمانِ آسمانی درمان فرما تا صحّت و عافيت يابند. خداوندا، کوران را بينا کن و کران را شنوا نما، مُردگان را زنده کن و پژمردگان را تر و تازه فرما، نوميدان را اميدوار کن و مَحرومان را به هر عطائی سزاوار فرما، توئی بخشنده توئی دهنده و توئی مهربان. ای پروردگار، هر چند ضعيفيم ولی تو قوی هستی و هر چند فقيريم تو غنی هستی و هر چند ذليليم تو عزيز هستی، پس نظر به فقر و ضعف مفرما بلکه آنچه مقتضای غَنایِ مُطلق و قوّت و قدرت تست ارزانی کن. توئی رحيم توئی رحمن توئی بخشنده توئی مهربان.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، آن مشتاقِ دیدار را در ملکوت بزرگوار کن و تاجی از موهبت بر سر نِه و خلعتی از هدایت کُبری در بـَر نما، زبان ناطق ده و بیان واضح بخش، قوّت ملکوت بنما و تأیید روحالقدس ظاهر کن. توئی مقتدر و توانا و توئی بخشنده و درخشنده و بینا.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگارِ مهربان ای يزدان پاک، اين بندۀ ضعيف را در ظلّ کلمۀ رحمانيّتت مَقر ده و اين عبدِ حزين را در سايه شجرۀ سرور مأوی بخش، اين بینصيب را نصيبی عنايت کن و اين بی بهره را بهرهای بخش، از بحرِ عنايت قطرهای برسان و از نهرِ موهبت رشحهای مبذول کن تا حياتِ تازه يابم و موهبتِ بیاندازه جويم.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار ای پناه آوارگان، تو آگاهِ فغان و آهِ صبحگاهی، عنايتی فرما و رحمتی کن تا جانهای مشتاقان به مَلکوت احديّتت بشتابند و ارواح آوارگان در سايۀ رحمتت بياسايند، فُرقت پر حرقت جانرا بگدازد و حِرمان و هِجران روان را مرده و پژمرده نمايد. پس ای خدای مهربان، تأييدی بخش و توفيقی ده تا از اين دام و دانه بِرَهيم و به آشيانه رحمت بَر پَريم و در شاخسار وحدت در حَديقۀ عِنايت به انواعِ اَلحان به مَحامِد و نُعُوتِ تو مشغول گرديم.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، اين عزيزان ذليلِ سبيلِ تو گشتند و اين مه رويان در راهِ محبّتت به خون آغشتند، هر سينۀ مانند آينه پاره پاره گشتند و هر دلی از آب و گِل آزاده، شرحه شرحه شده، سرهای بزرگوار در زيـر پايهای جُهّال پايمال شده، حَنجرِ نورانی به خَنجرِ نفوس ظُلمانی آزرده گشته و قلوب رحمانی به سهام شيطانی خسته گرديده. اين نُفوس نَفيسه در دست هر خَسيسی گرفتار شده و اين وُجوه نورانيّه به غبار طُغيان مَظاهر شيطانيّه افسرده گشته. ای پروردگار، از آن جام سرشار قطرهای نثار فرما و از آن گلشن فدا نَفحهای به مَشامِ من آر تا مُنجَذِبِ آفاق گردم و سرگشته و سودائی آن جمالِ پُر انوار شوم و جان و روان قربان نمايم وعلیک التحیۀ والثناء.
-حضرت عبدالبهاءای خداوندِ مهربان، مورِ ضعيفم حشمت سليمانی بخش، ذرّۀ فانيم از پرتوِ شمس حقيقت نمايان فرما، قطرهام امواج دريا بخش، پَشهام عُقاب اوج عزّت فرما، ذليلم در ملکوتت عزيز کن بی نام و نشانم نشان تأييد بخش.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، این جوهرِ ابرار را یار و یاور باش، کامکار کن بزرگوار نما، همواره مَشام از نَفَحاتِ قُدس مُعَطّر کن و در دو جهان روی منوّر نما و خوی مُعَنبَر. توئی دهنده و بخشنده و توانا.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگارِ آمرزگار، اين مرغانِ بی آشيان را در حديقۀ ثَبات و استقامت در شاخسار سِدرۀ منتهی پناه عنايت فرما و اين ماهيان لُجّۀ توحيد را در بحرِ اعظمِ عنايتت غوص ده و اين بی سامانان صحرای محبّتت را در کَهفِ منيع و ملاذ رفیع ِحفظ و حراستت منزل و مأوی احسان کن تا به عون و فَضل و جودت در سماءِ وجود چون انجم هدايت بدرخشند و در انجمن عالم چون چراغهای محبّتالله روشن و منوّر گردند، اَمطار غَمام رحمت باشند و اشعّۀ آفتابِ افق حقيقت، لسانی ناطق گردند و فضلی سابق شوند، چشمی بينا باشند و گوشی شنوا، داری پِر بار گردند و گُلزاری با نفحاتِ مُشکبار، امواج دريایِ آثار قِدم شوند و نسائم گُلشنِ اسمِ اعظم، مَهبِط الهام باشند و مشرق انوار و مظهرِ الطافِ ربّ مختار، در ملأ مقرّبين محشور گردند و در زُمرۀ مخلصين معدود و معروف، از حرارتِ محبّتاللّه چون شعله سوزان باشند و در فِرقَتِ جمالِ منّان ابری گريان، به وفای الهی رويشان روشن گردد و به عنايتِ حضرت يزدانی دلهاشان لاله زار و گلشن، هر يک در امرالله عَلَمِ مُبين گردند و در استقامت بر عهد و پيمان حِصنِ مَتين.
-حضرت عبدالبهاءخداوندا رحيما کريما، عِبادت را به سرچشمۀ حياتِ ابدی برسان و از عَذبِ فرات سرشار کن، بندگانت را در خُلد بَرين داخل فرما و از شراب "کأسٍ کان مزاجُها کافورا" سر مست کن، قلوب را به انوارِ رحمتت نورانی کن، ديدهها را روشن نما، نفوس را مَصدرِ الهامات حيّ قدير فرما و ارواح را مهابط علوم لدنّی، ابواب ملکوتی را بر قلوب يارانت باز کن و به هدايت کُبری فائز نما، فقيران را از بحر بخششت نصيبی ده و از رشحات دريای بی نهايتت وجوداتِ عالمِ کون را طراوت و لطافت بخش. توئی بخشنده و توانا و توئی دانا وبينا.
-حضرت عبدالبهاءای متوجّه الی اللّه، ديده به مَلکوتِ غيبِ جبروت باز کن و به ايـن مناجات آغاز نياز کن که: ای مهربان، تو سَتر کن و بپوش، خطا از ما عطا از تو، جفا از ما وفا از تو، گناه از ما پناه از تو، بيماری از ما شفا از تو، بپوش و بيامرز، وفا کن، پناه ده، شفا بخش.
-حضرت عبدالبهاءپاک يزدانا، تأييدی بخش و توفيقی عنایت فرما تا بيگانه و خويش فراموش کنيم و از هـر ذکری خاموش گرديم و از نسائم رياضِ تقديست به جوش و خروش آئيم. ای پروردگار، بندۀ خويش را آيتی باهره فرما و رايتی مشتهره، نَجمی بازغ کن و کوکبی بارق، هر دردی را درمان کن و هر زخمی را مرهمِ لطف و احسان، هرجمعی را شمعِ روشن کن و در هر انجمنی طوطی خوش سخن.
-حضرت عبدالبهاءای پروردگار، تأييد بخش و توفيق عنايت کن، اين ابرِ تيره را زائل کن و اين غَمامِ هائل را متلاشی و باطل، نسيمِ جانبخش بِوَزان و دلهای مرده را زنده کن، بارانِ رحمتی ببار و اين گياهِ افسرده را تر و تازه نما، حَدائقِ قلوب را جَنّتِ ابهی کن و حقايقِ نفوس را رياضِ ملأ اعلی. ای قدير، رجای اين عبد را بپذير، توئی توانا توئی بيهمتا.
-حضرت عبدالبهاءخدايا، ما ضعيفيم تو قوی کن، ما نادانيم تو دانا فرما، خدايا فقيريم غَنای ملکوتی ده، خدايا مُردهايم حياتِ سَرمَدی بخش، خدايا ذِلّتِ مَحضيم در مَلکوت عزيز فرما، اگر تأييدات آسمانی شامل گردد هر يک از ما ستارۀ درخشنده گـردد وَ اِلّا از خـاک پَستتـر شود. خدايا تأييد کن نصرت فرما، ما را غالب بر نَفس و هَوی کن و از عَالَمِ طبيعت نجات ده، خدايا به نفثات روح القُدس زنده فرما تا به خدمت تو قيام نمائيم و به عبادت تو مشغول گرديم و با نهايتِ صدق و صفا به انتشارِ آثارِ ملکوتت پردازيم. توئی مقتدر و توانا و توئی بخشنده و مهربان.
-حضرت عبدالبهاء